تاکنون پیشآمده که صفتی را به شما نسبت دهند و پیش خود فکر کنید: «این یارو خودش اینجوریه، فکر میکنه همه همینجوریان». در اینجا اتفاقی به نام «فرافکنی» در جریان است؛ یعنی فرد ویژگیها، احساسات یا افکار ناخوشایند خود به گردن دیگری انداخته است. اما چرا فرافکنی رخ میدهد؟ آیا یک مشکل روانشناختی به شمار میرود؟ در مقاله پیش رو، ضمن ارائه تعریف دقیق از فرافکنی، نمونههای آن را در زندگی روزمره و همینطور در زبان فارسی بررسی میکنیم.
فرافکنی به مثابه یک مکانیزم دفاعی رایج
فرافکنی، یکی از مکانیزمهای دفاعی روان انسان است که ابتدا از سوی زیگموند فروید مطرح و سپس با مطالعات دخترش، آنا فروید پیگیری شد. آنا در کتابی با عنوان «ایگو و مکانیزم های دفاعی» نظریههای پدر را توسعه داده و فرافکنی را بهعنوان یکی از مکانیزمهای اصلی دفاعی در کنار دیگر دفاعها مانند انکار، جابجایی و سرکوب بررسی کرده است.
مکانیزم دفاعی چیست؟
مکانیزم دفاعی به فرآیندهای روانشناختی گفته میشود که افراد به صورت ناخودآگاه برای محافظت از خود در برابر اضطراب، افکار یا احساسات ناخوشایند استفاده میکنند. این مکانیزمها با تغییر یا تحریف واقعیت به کاهش ناراحتی ما کمک کرده و باعث میشوند بهتر با موقعیتهای دشوار کنار بیاییم. اگر چه مکانیزم های دفاعی در کوتاهمدت نقش نجاتبخش یا محافظتی دارند؛ اما اگر به طور مداوم استفاده شوند، ممکن است برای سلامت روان فرد آسیبزننده باشد.
به عنوان مثال، اگر فردی احساس گناه یا شرمساری داشته باشد، ممکن است با مکانیزم دفاعی فرافکنی، احساساتش را به دیگران نسبت دهد یا با مکانیزم دفاعی دیگری به نام «والایش»، آنها را به رفتارهای مثبت و سازنده تبدیل کند. در واقع این فرآیندها، بخشی طبیعی از ذهن انسان هستند و در تعاملات اجتماعی، روابط عاطفی و به طور کلی زندگی روزمره، نقش مهمی ایفا میکنند.
فرافکنی چیست؟
معادل کلمه فرافکنی به انگلیسی Projection است. شاید برایتان جالب باشد اگر بدانید فعل انگلیسی project به معنی پرتاب کردن است؛ همانطور که فرافکنی در روانشناسی به معنای نسبت دادن احساسات، افکار یا ویژگیهای ناخوشایند خود به دیگران میباشد. گویی احساسات ناخوشایند، توپی است که به سمت دیگری پرتاب میکنیم.
فرافکنی به فرد این امکان را میدهد که احساسات منفی یا افکار ناخوشایند خود را به دیگران نسبت دهد و در نتیجه از بار روانی سنگین آنها رهایی یابد. این مفهوم در نظریات کارل گوستاو یونگ نیز اهمیت دارد؛ جایی که او فرافکنی را بهعنوان یکی از راههای مواجهه با «سایه» شخصیت توصیف میکند. یونگ در همین راستا به مفهوم فرافکنی سایه (Shadow Projection) اشاره کرده و آن را به مثابه نسبت دادن جنبههای تاریک یا سایههای شخصیت خود به دیگران در نظر میگیرد.
برای مثال فردی به دوستش حسادت میکند ولی به دیگران میگوید: «باورتون میشه فلانی خیلی حسوده». در اینجا فرد احساس بدی که نسبت به حسادت کردن داشته، گردن دیگری انداخته و خود را از این ویژگی منفی خلاص کرده است.
انواع فرافکنی کدامند؟
فرافکنی به اشکال مختلفی ظاهر میشود که دو نمونه از مهمترین آنها عبارتاند از:
- فرافکنی نوروتیک (Neurotic Projection)
فرد در مکانیزم دفاعی فرافکنی نوروتیک، احساسات منفی خود را به دیگران نسبت میدهد. برای مثال، کارمندی که از عملکرد خود ناراضی است، دیگری را به کمکاری متهم میکند. - فرافکنی مکمل (Complementary Projection)
فرد با مکانیزم دفاعی فرافکنی مکمل، تصور میکند دیگران نیز همان احساسات یا افکاری را دارند که او دارد. برای مثال، فردی که به دیگران اعتماد ندارد، فکر میکند دیگران هم به او بیاعتماد هستند. حالا میتوانید تشخیص دهید مثال ابتدای مقاله مربوط به کدام نوع فرافکنی است؟
فرافکنی در زندگی روزمره
همانطور که گفتیم، فرافکنی بهعنوان یکی از مکانیزمهای دفاعی روانی، به فرد کمک میکند از رویارویی با بخشهای ناخوشایند شخصیت خود اجتناب کند. این رفتار که غالباً به صورت ناخودآگاه رخ میدهد، در روابط عاطفی، کاری و در تعاملات اجتماعی روزمره به اشکال مختلف ظاهر میشود.
- رابطه عاطفی
فرافکنی را میتوانیم با وضوح بیشتری در روابط عاطفی ببینیم. برای مثال، شریکی که نسبت به وفاداری خود احساس ناامنی دارد، ممکن است دیگری را به خیانت متهم کند. چنین رفتاری میتواند منجر به سوءتفاهم و تضعیف اعتماد در رابطه شود. شناخت و مدیریت فرافکنی در روابط، برای حل تعارض و برقراری ارتباط سالم ضروری است.
- محیط کاری
در محیطهای حرفهای، فرافکنی میتواند بر پویایی گروه و سبکهای مدیریتی تأثیر بگذارد. مثلاً مدیری به شایستگیهای خود شک داشته باشد، ممکن است کارمندان خود را به ناکارآمدی متهم کند. چنین رفتاری میتواند انگیزه کارکنان را کاهش داده و بر روحیه کاری تأثیر منفی بگذارد. ارائه بازخورد و آموزش میتواند به بهبود این شرایط کمک کند.
- تعامل اجتماعی
در اینجا منظور از اجتماع، رفتارهایی است که افراد در سطوح مختلف اجتماعی از خود نشان میدهند و لزوماً شامل رابطه عاطفی یا کاری نمیشود. مانند وقتی فرد، سوار اتوبوس میشود یا در صف نانوایی میایستد. در اینگونه تعاملات اجتماعی، فرافکنی میتواند بر ادراک و رفتارها تأثیر بگذارد. به عنوان مثال، فردی که پیشداوری دارد، ممکن است دیگران را به تعصب متهم کند. این مکانیزم دفاعی به او کمک میکند تا از بازنگری در باورهای خود اجتناب کند.
یک نکته قابل توجه دیگر شاید حضور مفهوم فرافکنی در ادبیات فارسی باشد. به اشعاری مانند « آینه چون نقش بنمود راست/ خودشکن آیینه شکستن خطاست» یا «ای بسی ظلمی که بینی در کسان/ خوی تو باشد در ایشان ای فلان» یا « تا تو ز خود به خویشتن آگاه/ نیک و بدت به دیگران مپرا» یا «چو از تو بود کژی و بیرهی/ گناه از چه بر چرخ گردون نهی» یا ضربالمثلی چون «کافر همه را به کیش خود پندارد» دقت کنید. فکر میکنید علت تعدد این مفهوم در قرون مختلف و از زبان شعرای گوناگون نشانه چیست؟
آیا فرافکنی یک مکانیزم دفاعی سالم است؟
مکانیزمهای دفاعی در مواقعی میتوانند مفید باشند؛ اما در نهایت فرافکنی بر روابط و رشد شخصی تأثیر منفی دارد. استفاده از فرافکنی بهعنوان مکانیزمی دفاعی برای مقابله با احساسات منفی، میتواند باعث سردرگمی و تعارض شود. برای افرادی که مورد فرافکنی قرار میگیرند، این وضعیت ناامیدکننده و ناراحتکننده است؛ چراکه به رفتاری متهم میشوند که واقعاً مرتکب آن نشدهاند.
علاوه بر این، نسبت دادن ویژگیهای منفی به دیگران، مانع از آن میشود که فرد با ویژگیهای منفی خود روبرو شود. افرادی که از این مکانیزم دفاعی استفاده میکنند، معمولاً آگاه نیستند که در حال فرافکنیاند؛ به همین علت برای آنها دشوار است عوامل مؤثر در این رفتار را شناسایی و برطرف کنند.
چگونه فرافکنی در روابط، به ضرر ما تمام میشود؟
فرافکنی بهعنوان یک مکانیزم دفاعی روانشناختی گاهی به افراد کمک میکند با احساسات ناخوشایند کنار بیایند؛ اما زمانیکه این رفتار بهطور مکرر و ناخودآگاه رخ دهد، میتواند به روابط آسیب جدی بزند. در ادامه توضیح میدهیم که فرافکنی در چه مواردی، ارتباطات ما را دچار مشکل میکند و چگونه میتوان از آن جلوگیری کرد.
1. سوءتفاهم در روابط
فرافکنی باعث میشود افراد به اشتباه، افکار یا احساسات خود را به دیگران نسبت دهند؛ همین مسئله میتواند باعث ایجاد سوءتفاهم شود. برای مثال فردی که به دلیل احساس ناامنی خود فکر میکند شریک زندگیاش علاقهای به او ندارد، ممکن است رفتار عادی طرف مقابل را بهعنوان بیتوجهی و بی مهری تفسیر کند. در این مثال فرد میتواند بهجای فرافکنی، احساسات و نگرانیهای خود را با طرف مقابلش در میان بگذارد و دربارهی آنها گفتگو کنند.
2. کاهش اعتماد در روابط
اعتماد، یکی از پایههای اصلی هر رابطه است. وقتی فرافکنی رخ میدهد، طرف مقابل ممکن است احساس کند به اشتباه قضاوت شده یا مورد حمله قرار گرفته است. برای مثال رئیسی که به دلیل نگرانی از عملکرد خود، مدام کارکنانش را به بیکفایتی متهم میکند، باعث از دست رفتن اعتماد و کاهش انگیزه در کارکنانش میشود. در این مثال باید بر پذیرش مسئولیت احساسات و واکنشهای خود، بهجای فرافکنی و متهم کردن دیگران تمرکز کند.
3. تشدید تعارضات و واکنشهای تدافعی
وقتی فردی به دلیل فرافکنی، دیگران را مقصر مشکلات میداند؛ طرف مقابل معمولاً واکنش تدافعی نشان میدهد. این واکنشها، تعارضات را تشدید میکنند. برای مثال فردی که خود خشمگین است، ممکن است به دیگری بگوید «چرا همیشه عصبانی هستی؟» این جمله احتمالاً باعث میشود طرف مقابل از خود دفاع کند و بحث شدت بگیرد! در این مثال فرد میتواند بهجای فرافکنی، احساسات خود را بیان کند، مثلاً بگوید: «من کمی خشمگین هستم؛ اما دلیلش را نمیدانم» یا مثلا از خود بپرسد: «آیا این احساس واقعاً مربوط به رفتار طرف مقابل است؟».
4. نادیده گرفتن مشکلات واقعی
فرافکنی باعث میشود فرد بهجای رویارویی با مشکلات واقعی خود، آنها را به دیگران نسبت دهد. این رفتار باعث باقی ماندن مسائل حلنشده میشود. برای مثال، فردی که از اشتباهات خود احساس گناه میکند، ممکن است دیگران را مقصر معرفی کند و بگوید «اگر تو بهتر کار میکردی، این مشکل پیش نمیآمد». در این مثال فرد باید به جای سرزنش دیگران، ریشه مشکلات را شناسایی کند. همچنین میتواند از مشاوره یا رواندرمانگر برای شناسایی الگوهای تکراری فرافکنی خود کمک بگیرد.
چطور از افتادن در دام فرافکنی جلوگیری کنیم؟
1. خودآگاهی
خودآگاهی کمک میکند تا احساسات و افکار خود را شناسایی کرده و آنها را از رفتار دیگران تفکیک کنیم. این مهارت میتواند فرافکنی را کاهش دهد. همچنین میتوان از مهارت مایندفولنس برای آگاهی از لحظه حال و شناسایی احساسات و افکار خود استفاده کرد.
2. پذیرش مسئولیت احساسات
پذیرش احساسات شخصی باعث میشود بهجای فرافکنی و سرزنش دیگران، بررسی کرد که چگونه تجربیات گذشته ممکن است بر احساسات و واکنشهای فعلی افراد تأثیر بگذارند.
3. ارتباط صادقانه
گفتوگوی صادقانه و شفاف باعث درک متقابل میشود و سوءتفاهمهای ناشی از فرافکنی را کاهش میدهد. در این مورد میتوان احساسات و آسیبپذیریهای خود را با صداقت و بدون قضاوت با دیگران در میان گذاشت و تمرکز خود را بر حل مشکلات به صورت مشترک قرار داد؛ نه پیدا کردن مقصر برای آن.
4. تمرین همدلی
همدلی به افراد کمک میکند که دیدگاه دیگران را درک کرده و احساسات خود را به آنها نسبت ندهند. میتوان هنگام صحبت با دیگران به جای قضاوت، به دقت به آنها گوش داد و سوالاتی پرسید تا دیدگاه طرف مقابل بهتر درک شود.
۵. شناسایی و مدیریت عوامل محرک
تجربیات حلنشده گذشته میتوانند زمینهساز فرافکنی شوند، شناسایی و مدیریت این محرکها میتواند از تکرار رفتارهای نادرست جلوگیری کند. شناسایی الگوهای رفتاری و اینکه چه موقعیتهایی باعث فرافکنی میشوند، میتواند کمککننده باشد.
۶. کمک گرفتن از مشاور و رواندرمانی
مشاوره و رواندرمانی میتواند کمک کند تا افراد عوامل زمینهساز فرافکنی را شناسایی و آنها را اصلاح کنند.
۷. تقویت مهارتهای تنظیم هیجانی
مدیریت و تنظیم هیجانات کمک میکند تا از واکنشهای ناگهانی و نادرست مانند فرافکنی جلوگیری کرد. در این موارد میتوان در موقعیتهای استرسزا از تکنیکهای آرامسازی مانند تنفس عمیق استفاده کرد و همچنین پاسخدهی به موقعیتهای عاطفی را به تأخیر انداخت تا زمان بیشتری برای ارزیابی احساسات خود داشت.
چگونه بفهمیم که خودمان در دام فرافکنی افتادهایم؟
ممکن است تشخیص فرافکنی در روابط سخت باشد؛ اما از طریق نشانههای آن میتوان فهمید فردی احساسات، افکار یا ناامنیهای خود را به شما نسبت میدهد. شناخت فرافکنی اهمیت زیادی دارد؛ زیرا میتواند از بروز سوءتفاهم و تعارض در روابط جلوگیری کند.
در ادامه 7 روش برای تشخیص فرافکنی در روابط روزمره را بررسی میکنیم:
۱. اتهامات بیاساس
فرد مقابل، شما را به رفتارهایی متهم میکند که هیچ ارتباطی با واقعیت ندارند. این اتهامات اغلب اغراقشده یا بیربط به نظر میرسند. برای مثال به شما میگویند «تو همیشه قضاوتگر هستی»؛ در حالی که هیچ نشانهای از قضاوتگری در شما وجود ندارد. فرد ممکن است خودش با قضاوتگری دستوپنجه نرم کند؛ اما نمیتواند این موضوع را بپذیرد و به شما نسبت میدهد.
۲. واکنشهای احساسی نامتناسب با موقعیت
فرد مقابل در یک موقعیت، واکنش احساسی شدیدی نشان میدهد، مانند خشم یا ترس که به نظر میرسد با شرایط واقعی مرتبط نیست. برای مثال همکار شما عصبانی میشود و شما را به رقابتطلبی متهم میکند؛ در حالی که بحث اصلاً مربوط به رقابت نبوده است. واکنش شدید میتواند نشان از این باشد که فرد با ناامنیها یا ترسهای خود درگیر است و آنها را به شما نسبت میدهد.
۳. تکرار الگوهای مشابه
فرد مقابل، مدام یک اتهام خاص را در موقعیتهای مختلف مطرح میکند، حتی زمانی که این موضوع بیارتباط است. برای مثال دوستی دائماً شما را به نادیده گرفتن صحبتهایش متهم میکند؛ در حالی که شما کاملاً به او گوش دادهاید. تکرار مداوم این اتهام نشان میدهد که این مشکل احتمالاً به احساسات و تجربیات درونی خود فرد مربوط است.
۴. عدم پذیرش مسئولیت شخصی
فرد مقابل، دائماً دیگران را برای مشکلات سرزنش میکند و از پذیرش نقش خود در مسائل اجتناب میکند. برای مثال همکارتان شما را برای تأخیر در پروژه مقصر میداند؛ در حالی که خودش مسئولیت اصلی را بر عهده داشته است. این رفتار نشاندهنده ناتوانی فرد در پذیرش ضعفهای خود است.
۵. ناراحتی هنگام مواجهه با واقعیت
وقتی شما اتهامهای فرد را زیر سوال میبرید یا از او میخواهید شفافسازی کنند، تدافعی برخورد میکند یا از موضوع طفره میرود. برای مثال وقتی از فرد میپرسید چرا چنین برداشتی دارد، او به جای توضیح منطقی، شما را به دفاعی بودن متهم میکند. این ناراحتی نشان میدهد که فرد در حال مقابله با واقعیتی ناخوشایند درباره خودش است.
۶. معیارهای غیرواقعی یا متناقض
فرد از شما انتظاراتی دارد که خودش به آنها پایبند نیست. برای مثال مدیری که روی وقتشناسی تأکید میکند؛ اما خودش مرتب دیر میرسد. فرد احساس گناه یا ضعف خود را به دیگران منتقل میکند تا از مواجهه با آن اجتناب کند.
۷. اجتناب از تفکر درمورد خود
فرد از بررسی احساسات یا رفتارهای خود اجتناب میکند و تمایلی به گفتگو درباره مشکلات شخصی ندارد. برای مثال وقتی پیشنهاد میدهید که درباره نگرانیهایش صحبت کند، او بحث را عوض میکند. فرافکنی اغلب راهی برای فرار از درگیری با احساسات یا مشکلات درونی است.
در برابر توپ فرافکنی چه میکنید؟
همانطور که در مقاله دیدید فرافکنی یکی از رفتارهای ناخودآگاه انسان است که در روانشناسی و همچنین در زندگی روزمرهمان به اشکال مختلف دیده میشود. این رفتار اگرچه ممکن است به کاهش اضطراب کمک کند، در بلندمدت مانع رشد شخصیتی و تقویت روابط اجتماعی خواهد شد. حالا شما بگویید؛ اگر فرافکنی توپی باشد که به سمت شما پرت شود، چه واکنشی نشان میدهید؟
منابع
Anna, F. (1937). The ego and the mechanisms of defence.
Jung, C. G. (2014). Two essays on analytical psychology.
Rogers, C. R. (1961). On Becoming a Person: A Therapist’s View of Psychotherapy.
Keng, S. L., Smoski, M. J., & Robins, C. J. (2011). Effects of mindfulness on psychological health.