نورون‌ها در اتاق درمان: وقتی روان‌درمانی، ساختارهای مغزی را بازسازی می‌کند

روان‌درمانی سفری است هولناک؛ سفری که آدمی به‌مرور یاد می‌گیرد در خانه خود غریب است، با زخم‌های کهنه خویشتن آشنا می‌شود و به سمت التیام آن‌ها قدم برمی‌دارد. این فرآیند، پیوندی بی‌نظیر میان علم و هنر است؛ علمی که با چارچوب‌های نظری و مبتنی بر شواهد همراه است و هنری که روان‌درمانگر با استفاده از رابطه درمانی به کار می‌گیرد تا به علم خود جان ببخشد.

 در این مقاله می‌خواهیم اثربخشی بالینی روان‌درمانی را زیر ذره‌بین ببریم، تأثیرات کوتاه‌مدت و بلندمدت آن را بررسی کنیم و در آخر نشان دهیم که روان‌درمانی می‌تواند چه تأثیری بر اتصالات عصبی درون مغز ما داشته باشد.

آیا روان‌درمانی موثر است؟

ارزیابی اثربخشی روان‌درمانی به آغاز خود روان‌درمانی باز می‌گردد. بااین‌حال این ارزیابی کار آسانی نیست؛ زیرا همیشه مشکلات روش‌شناختی برای پژوهش‌های بالینی، مانع ارزیابی کامل اثربخشی می‌شدند. اما مطالعات جدیدتر این مشکلات را به‌مرور کم‌رنگ‌تر کرده‌اند.

سال ۱۹۹۵بود که سلیگمن و همکارانش در مطالعات خود نشان دادند روان‌درمانی به شکل قابل‌توجهی برای بیماران و مراجعان سودمند است و اثرات آن به‌مراتب در درمان‌های بلندمدت پایدارتر است. همچنین در مطالعه سلیگمن درباره اثربخشی دارودرمانی در مقابل روان‌درمانی تفاوت معناداری میان این دو در زمینه درمان اختلالات روانپزشکی یافت نشد.

در راهنمای آسیب‌شناسی روانی انجمن روان‌شناسی آمریکا (صفحات ۷۰۵ تا ۷۲۵) مطالعاتی آمده که پیامدهای بلندمدت اختلالات روانی را در بزرگسالان مورد بررسی قرار می‌دهد. فراتحلیل‌های مورد بررسی نشان می‌دهند که اثرات درمانی روان‌درمانی در طول زمان پایدارتر است و اثربخشی قابل‌توجهی بر افزایش کیفیت زندگی مراجعان و بیمارانی که تحت درمان بوده‌اند داشته است.

اثربخشی روان‌درمانی‌های طولانی‌مدت

شواهد فزاینده‌ای از کارآزمایی‌های بالینی (clinical trials) وجود دارد که نشان می‌دهد روان‌درمانی‌های بلندمدت نسبت به درمان‌های کوتاه‌مدت‌تر برای بیماران مبتلا به اختلالات افسردگی و اضطرابی با ایجاد بهبود علائم پایدارتر، افزایش عملکردهای اجتماعی در محیط‌های کاری و احتمال پایین‌تری از بازگشت علائم بیماری همراه است.

زمانی که مراجع مشکلات فراگیری، ناشی از تحول و رشد روانی خود دارد و این رنج فراگیر بر عملکرد و کنش‌وری شخصیت، سازمان شخصیت و اهداف بلندمدت او در زندگی سایه افکنده است؛ درمان‌های بلندمدت‌تر می‌توانند گزینه مناسبی برای جلوگیری از کاهش آسیب‌پذیری‌‌های فرد در زندگی باشد. این تغییرات را می‌توان در سطوح کارکردهای شخصیت و کنش‌وری اجتماعی مراجع پیگیری کرد.

اثربخشی بر کارکردهای شخصیت

کارکرد‌های شخصیت (personality functioning) یعنی کنش‌وری فردی و بین‌فردی و الگوهای فراگیری که در طول زمان نسبتاً ثابت می‌مانند. در سال اول درمان اختلالات شخصیت، تغییرات کمتری و به‌مرور و در سال پنجم بیشترین تغییرات در سطح سلامت تعاملات بین‌فردی مراجع در زمینه کارکردهای شخصیتی او مشاهده می‌شود. در ارزیابی‌هایی که پس از ۱۰ سال در زمینه اثربخشی درمان‌های بلندمدت انجام شده نشان می‌دهد این تغییرات در طول یک دهه پایدار بوده و مراجعان سبک‌های دفاعی بالغانه‌ای که در طول درمان به دست آورده بودند را حفظ کرده‌اند.

اثربخشی بر کنش‌وری اجتماعی

قوی‌ترین نشانه‌های اثربخشی روان‌درمانی در سطح کنش‌های اجتماعی مراجعان مشاهده شد؛ به شکلی که یک پیگیری (follow-up) ۷ساله پس از پایان روان‌درمانی نشان داد که فعالیت‌های اجتماعی مراجعان نسبت به گروه‌هایی که روان‌درمانی دریافت نکرده‌اند در سطح بالاتر و سالم‌تری قرار دارد.

اثربخشی روان‌درمانی روان‌پویشی

یک مطالعه مروری سیستماتیک که ۶۴ کارآزمایی بالینی انجام شده در زمینه روان‌درمانی روان‌پویشی را مورد بررسی قرارداده، نشان می‌دهد در مجموع، میزان اثربخشی این درمان به‌اندازه سایر روان‌درمانی‌ها و دارودرمانی برای اختلالاتی همچون افسردگی، دوقطبی، اختلالات خوردن و اختلالات شخصیت است.

باتوجه ‌به این مسئله که تحول اختلالات روانپزشکی از سنین کودکی و نوجوانی آغاز می‌شود و اکثر آسیب‌پذیری‌های بزرگسالی بر اساس نظریات روان تحلیلی‌‌ـ‌روانکاوی و روان‌پویشی مرتبط به مراحل اولیه تحول است؛ این سؤال پیش می‌آید که آیا انجام درمان‌های روان‌پویشی در این سنین اثربخش هستند یا خیر.

در سال ۲۰۲۱ یک مطالعه نشان داد که روان‌درمانی روان‌پویشی در نوجوانان (۱۱ تا ۱۹ سال) نسبت به گروه کنترل، اثربخشی قابل‌ملاحظه و معناداری را نشان می‌دهد و به‌اندازه گروه‌های بزرگسال برای جوانان و نوجوانان هم مؤثر واقع می‌شود. همچنین این بهبودی ربطی به متغیرهایی مثل سن و جنس ندارد. پس این امیدواری وجود دارد که با شروع روان‌درمانی در سنین پایین بتوان شاهد اثرات بیشتر و پایدارتر این درمان‌ها بر زندگی افراد بود.

زیگموند فروید بر کاناپه تراپی اثر ادوارد هوپر

اثربخشی روان‌درمانی‌های کوتاه‌مدت

روان‌درمانی‌های کوتاه‌مدت، طیف‌های مختلفی از روان‌درمانی‌های رفتاری مانند درمان شناختی رفتاری (CBT)، رفتاردرمانی دیالکتیک (DBT) و انواع درمان‌های روان‌پویشی کوتاه‌مدت را شامل می‌شوند که در ابتدا به اثربخشی درمان‌های پویشی کوتاه‌مدت می‌پردازیم.

روان‌درمانی پویشی کوتاه‌مدت

روان‌درمانی پویشی کوتاه‌مدت یک درمان کانونی، مختصر و مبتنی بر انتقال است که بر روی تعارضات درون‌روانی مختلف مراجعان تأکید می‌کند. کارآزمایی بالینی یک مطالعه پس از اتمام درمان مراجعان، بهبود عملکرد خود را در محیط کاری، روابط اجتماعی و درون‌فردی را گزارش دادند. پس از یک پیگیری (follow-up) ۳ساله تنها ۱۵ درصد از مراجعان بازگشت برخی از علائم را گزارش دادند که خود تأییدی بر اثربخشی و پایداری نتایج این درمان در طول زمان است.

اثربخشی درمان‌های رفتاری

درمان شناختی رفتاری (Cognitive behavioral therapy) یکی از نقاط قوت تاریخ روان‌درمانی از حیث مطالعات مربوط به اثربخشی است. این درمان و پروتکل‌هایش در طیف‌های مختلفی از اختلالات و مراجعان موردمطالعه قرار گرفته و نتایج مستحکمی از اثربخشی را ارائه داده است.

شواهد مربوط به اثربخشی CBT برای اختلالات مختلف از جمله افسردگی، اختلالات اضطرابی، اختلالات شخصیت، اختلالات خوردن، سوءمصرف مواد، اسکیزوفرنی، درد مزمن، بی‌خوابی، و اختلالات کودک و نوجوان مورد بررسی قرار گرفته است. همچنین ترکیب این روان‌درمانی با دارو‌درمانی اثربخشی قابل ملاحظه ای در پایداری درمان در طول زمان را نشان می‌دهد. کاربست این درمان با دارو درمانی می‌تواند نوید بخش یک مداخله مبتنی بر شواهد تجربی مطمئن برای طیف های مختلفی از افراد باشد.

رفتاردرمانی دیالکتیک مبتنی بر اصول شناختی‌ـ‌رفتاری است و یکی از درمان‌های تجربی برای اختلال شخصیت مرزی محسوب می‌شود. کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی و کنترل‌شده، اثربخشی DBT را نه‌تنها در اختلال شخصیت مرزی؛ بلکه در سایر اختلالات روان‌پزشکی مانند اختلالات مصرف مواد، اختلالات خلقی، اختلال استرس پس از سانحه و اختلالات خوردن نشان داده‌اند.

رفتاردرمانی دیالکتیک (DBT) رفتار خودکشی گرا و سایر خود‌جرحی‌ها را به‌عنوان اهداف درمانی اولیه در اولویت قرار می‌دهد و نتایج این درمان، کاهش خشونت خود‌راهبر را گزارش می‌کند. یک متاآنالیز نشان داده است این درمان یکی از مهم‌ترین خدمات مداخله زودهنگام در بحران برای خودکشی و رفتارهای خود‌آسیب‌رسان است و اثربخشی آن در مواجه با این رفتارهای آسیب‌زا اثبات شده است.

تأثیر روان‌درمانی بر ساختارهای عصبی

از دیرباز علوم اعصاب به دنبال یک رویکرد تقلیل‌گرایانه (reductionist approach) به مغز و فرآیندهای روانی بوده است و سعی داشته عملکردهای روانی خاص را با نواحی مختلف مغز مرتبط سازد. ازاین‌رو روان‌شناسان و روان‌درمانگران علاقه‌مند به این حوزه در صدد این برآمدند که یک نگاه عصب‌شناسانه به روان‌درمانی و اثربخشی آن داشته باشند و به این سؤال پاسخ دهند که آیا تغییرات حاصل در رفتار بر اثر روان‌درمانی بر بافت‌های عصبی مغز نیز تأثیر دارد یا خیر.

در سال ۲۰۲۳ مطالعه‌ای چاپ شد که نشان داد مراجعینی که برای درمان افسردگی خود، روان‌درمانی و دارودرمانی دریافت کرده‌اند پس از پایان درمان، تغییراتی در اتصالات عملکردی حالت استراحت مغز (rsFC) – شبکه حالت پیش‌فرض مغز (Default Mode Network) و شبکه عاطفی مغز (Affective Network) تجربه کرده‌اند که این تغییرات، نسبت به زمانی که گرفتار بیماری افسردگی بودند معنادار گزارش شده است. لازم به ذکر است اتصالات عملکردی حالت استراحت مغز (rsFC) معیاری برای همگام‌سازی زمانی سیگنال‌های وابسته به سطح اکسیژن خون در سرتاسر بافت مغزی است.

همچنین مطالعه‌ای درمورد تأثیر روان‌درمانی بر انعطاف‌پذیری (plasticity) عصبی مشخص کرد که تغییرات عملکردی مغز پس از پایان دوره‌های روان‌درمانی در بخش‌های قشر پیشانی (frontal cortex)، سینگولیت (cingulate) و سیستم لیمبیک قابل‌مشاهده است. همچنین داده‌های fMRI نشان دادند که پس از درمان شناختی‌ـ‌رفتاری فعالیت‌های سیستم لیمبیک کاهش و فعالیت‌های قشر پیش پیشانی جانبی افزایش می‌یابد.

شواهد بالینی و شواهد مبتنی بر fMRI نشان داده است که انعطاف‌پذیری بین مغزی (inter-brain plasticity) مکانیزم مهمی برای اثربخشی روان‌درمانی محسوب می‌شود. روان‌درمانی مؤثر شامل هم‌گامی درون‌روانی در تعاملات بین‌فردی میان درمانگر و درمان‌جو است و این هم‌گامی می‌تواند انعطاف‌پذیری روانی را به مراجع القاء کند و تعاملات آینده بین‌فردی او را تحت‌تأثیر قرار دهد. این تغییرات در انعطاف‌پذیری مغزی زمینه‌ساز بهبود و مقابله با شرایط مختلفی است که مراجع در زمینه بیماری‌های مختلف می‌تواند از خود نشان دهد.

ناگفته نماند انعطاف‌پذیری بین مغزی پدیده ای است که در آن، نواحی مغزی در دو نفر در ارتباط با هم فعال می‌شوند و پس از آن این ارتباطات قوی تر می‌شود. برای اطلاعات بیشتر در این زمینه بر روی این لینک کلیک کنید.

brain in psychotherapy

تأثیر هم‌زمان روان‌درمانی و دارودرمانی

در بسیاری از اختلالات روانشناختی، خط اول درمان ترکیب هم‌زمان روان‌درمانی و دارودرمانی‌ست لذا بررسی اثربخشی هم‌زمان این دو درمان در کنار هم از اهمیت زیادی برخوردار است. بر اساس فراتحلیل‌های انجام شده در مورد اثربخشی روان‌درمانی و دارودرمانی سودمندی این درمان‌ها در اختلالات بزرگسالان نشان داده است.

مقایسه جداگانه دارودرمانی در مقابل روان‌درمانی، اندازه اثر کوچکی را در اختلالات افسردگی، اضطرابی، وسواس بی‌اختیاری و اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) نشان داده است. بنا بر پژوهش‌های صورت گرفته، در کوتاه‌مدت تفاوت قابل‌ملاحظه‌ای در درمان اختلالات روانپزشکی میان دارودرمانی و روان‌درمانی وجود ندارد. اما در طولانی‌مدت روان‌درمانی اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) اثرات قابل‌توجه بیشتر و پایداری ثابت‌تری را نسبت به دارودرمانی نشان داد.

مطالعات فراتحلیل مختلف نیز نشان می‌دهند که اثربخشی روان‌درمانی در مقایسه با دارودرمانی در زمینه پیشگیری از عود علائم بیشتر است؛ اما دارودرمانی اثربخشی بیشتری در اختلالات طیف اسکیزوفرنی و دیستایمیا (Dysthymia) نسبت به روان‌درمانی نشان می‌دهد.

ترکیب دارودرمانی و روان‌درمانی در کنار هم، اندازه اثر بالایی را در اختلالات افسردگی، اضطراب اجتماعی، وسواس بی‌اختیاری و اختلال استرس پس از سانحه نشان داده و این مسئله را قوت بخشیده که اثربخشی این دو در کنار هم بسیار بالاتر است. هرچند این اندازه اثرها را باید در بافت‌های اجتماعی و دموگرافیک مختلف مورد بررسی قرارداد تا به یک نتیجه واحد درباره هر یک از این درمان‌ها رسید.

روایتی از التیام درونی

در پایان این مقاله، آنچه آشکار می‌شود تأثیر شگرف روان‌درمانی بر رفتار، روان و ساختارهای عصبی مغز انسان است و هر رویکرد به شکل منحصربه‌فرد خود به بهبود سلامت روان مراجعان کمک می‌کند. هرچند که هیچ مسیر درمانی به‌تنهایی نمی‌تواند به طور کامل مرهمی بر زخم‌های روان انسان‌ها باشد؛ اما هدیه‌ای که روان‌درمانی به مراجعان می‌دهد امیدی است به تغییر و رهایی. پس مداخلات روان‌درمانی نه صرفاً یک پدیده علمی؛ بلکه هنری است که از طریق روان‌درمانگر در دل مراجعان زنده می‌شود.

منابع

Leichsenring, F., Steinert, C., Rabung, S., & Ioannidis, J. P. (2022). The efficacy of psychotherapies and pharmacotherapies for mental disorders in adults.

Thoma, N., Pilecki, B., & McKay, D. (2015). Contemporary cognitive behavior therapy.

de Jong, K., & DeRubeis, R. J. (2018). Effectiveness of psychotherapy.

فهرست عناوین

مقالات مشابه:

کوله پشتی
ورود

هنوز حساب کاربری ندارید؟

ایجاد حساب کاربری